به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «آوای فامنین» به نقل از عصرهمدان، راضیه حاجیلویی خبرنگار حوزه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «عصر همدان»، طی یادداشتی نوشت: بازخوانی یک جنگ ۱۲ روزه در ایران، گواهی عمیق بر تابآوری و از خودگذشتگی انسان است. در دورهای از عدم قطعیت شدید، نه تنها قدرت نظامی، بلکه روحیه بینظیر مردم، قدرت ملت را تعریف کرد. اقدامات آنها در آن روزهای کوتاه اما طاقتفرسا، بینشهای ارزشمندی را در مورد جامعه، همدلی و بقای جمعی ارائه میدهد.
یکی از برجستهترین جنبههای این دوره چالشبرانگیز، خویشتنداری قابل توجه مردم در مواجهه با کمبودها بود. برخلاف هجومهای ناشی از وحشت که اغلب در طول بحرانها دیده میشود، هیچ «هجومی» گستردهای به فروشگاهها وجود نداشت. این تنها عدم هرج و مرج نبود؛ بلکه تصمیمی آگاهانه توسط افراد برای اولویتبندی رفاه جمعی بر منافع شخصی بود. مردم میدانستند که منابع محدود است و هرج و مرج تنها رنج همسایگانشان را تشدید میکند. این نظم جمعی از حس مسئولیتپذیری ریشهدار و درک اینکه اقدامات آنها مستقیماً بر ثبات جامعهشان تأثیر میگذارد، ناشی میشد. این خودتنظیمی داوطلبانه یادآور قدرتمندی است که در زمان بحران، مردمی آگاه و همدل میتوانند مؤثرترین سنگر در برابر فروپاشی جامعه باشند.
فراتر از خویشتنداری صرف، جنگ ۱۲ روزه شاهد سرازیر شدن کمکهای متقابل بود. همسایگان نه تنها از آسیبرساندن به یکدیگر خودداری کردند، بلکه فعالانه به دنبال کمک بودند. این کمک اشکال مختلفی داشت، از اشتراک غذا و مایحتاج ضروری گرفته تا ارائه سرپناه به افراد آواره یا نیازمند. این یک جنبش مردمی حمایتی بود که نه با دستورالعملهای رسمی، بلکه با میل ذاتی انسان برای تسکین رنج هدایت میشد. افراد مسن مورد مراقبت قرار گرفتند، خانوادههای دارای فرزند خردسال کمکهای اضافی دریافت کردند و افراد دارای مهارتهای خاص، مانند دانش پزشکی یا تخصص تعمیر، خدمات خود را آزادانه ارائه دادند. این شبکه درهم تنیده، که در آن هر کس آنچه را که میتوانست کمک میکرد، یک شبکه ایمنی قوی ایجاد کرد که از ناامیدی و فقر گسترده جلوگیری کرد. این نشان داد که در غیاب ظرفیت کامل دولت در طول بحران، شبکههای غیررسمی جامعه میتوانند تأمینکنندگان اصلی رفاه و حمایت باشند.
روحیه صرفهجویی و سهیم شدن
صرفهجویی به یک سبک زندگی تبدیل شد. هر قطره آب، هر لقمه غذا و هر واحد انرژی با نهایت احتیاط مصرف میشد. این فقط برای ماندگاری منابع نبود؛ بلکه برای اطمینان از اینکه برای همه به اندازه کافی وجود دارد، بود. مردم یک زندگی حداقلی را در پیش گرفتند و تشخیص دادند که مصرف فردی آنها تأثیر مستقیمی بر عرضه جمعی دارد. این رویکرد گسترده صرفهجویی که از ضرورت ناشی میشد، به یک اخلاق مشترک پایداری تبدیل شد. علاوه بر این، تمایل بیسابقهای برای چشمپوشی از حقوق شخصی وجود داشت. این به اشکال مختلفی آشکار شد، مانند مغازهداران که تخفیف بر کالاهای ضروری ارائه میدادند و صاحبخانهها که اجارهها را کاهش میدادند یا حتی آنها را معاف میکردند. این اقدامات از خودگذشتگی فراتر از صرف صدقه بود؛ آنها اذعانی بودند که در زمانهای سختی مشترک، رفاه فردی باید در درجه دوم اهمیت نسبت به بقای جمعی قرار گیرد. این نشاندهنده درک عمیقی بود که بار اقتصادی جنگ باید به طور عادلانه توزیع شود و کسانی که بیشتر داشتند، مایل بودند سهم بیشتری را به نفع همه تحمل کنند.
درسهای ماندگار برای بشریت
جنگ ۱۲ روزه، اگرچه دورهای از سختیهای فراوان بود، اما به طور ناخواسته به عنوان یک کوره قدرتمند عمل کرد و پیوندی ناگسستنی بین مردم ایران ایجاد کرد. این جنگ ظرفیت عمیق انسان برای همدلی، همبستگی و خودسازماندهی را در مواجهه با تهدیدات وجودی برجسته کرد. درسهایی که از آن روزها آموخته شد - اهمیت جامعه، قدرت خویشتنداری جمعی و زیبایی از خودگذشتگی - بسیار فراتر از زمینه خاص آن درگیری است. آنها یک طرح همیشگی برای عبور از چالشهای آینده ارائه میدهند و به ما یادآوری میکنند که حتی در تاریکترین زمانها، بزرگترین قدرت بشریت در توانایی آن برای کنار هم آمدن، حمایت از یکدیگر و اولویتبندی منافع مشترک است.
این روایت تاریخی به عنوان یک چراغ امید عمل میکند و نشان میدهد که حتی تحت فشار، شفقت انسانی نه تنها میتواند دوام بیاورد بلکه شکوفا شود و راه را برای تابآوری و بهبودی هموار سازد.
دیدگاه شما