آخرین اخبار

23. تير 1392 - 17:14   |   کد مطلب: 1795
اگر ارتش و یا همان نیروهای مسلح ما، همانند آنچه که در کشور مصر اتفاق افتاد، رئیس جمهور منتخب را تنها با گذشت یکسال از دوره ریاست جمهوری و نیز تنها بخاطر یکی دو تجمع مخالفین، با یک هشدار ۴۸ ساعته از قدرت عزل، او و همه سران حزب متبوعش را بازداشت، ممنوع الخروج و اموالشان را مصادره می کردند، امروز وضعیت سیاسی، دیپلماسی، رسانه ای و اجتماعی ما در جهان چگونه بود و پیکان تیز رسانه ها، سازمانها، مقامات و ناظران سیاسی دنیا کجا را نشانه می گرفتند و میزان فشارها بر ما تا چه اندازه بود؟!

s_200_150_16777215_00_images_diplomacy_11_image2935

اگر نظام مستقر در ایران، همانند نظامی که در قطر مستقر است، یا همانند آنچه که در کشورهای پادشاهی عربستان و اردن و بحرین و امارات و عمان و غیره، نظامی غیردمکراتیک، پادشاهی و موروثی بوده و تنها با یک تصمیم خانوادگی به جابجایی قدرت از پدر به پسر و یا برادر به برادر منجر می گردید، امروز رسانه ها، سازمانها و مقامات سیاسی دنیا در باره ما چه می گفتند و تا چه حد ما را غیرمدنی، کهنه گرا، یاغی و غیره می نامیدند؟!

اگر سرکوب مداوم مخالفانی که بارها به اثبات رسیده اکثریت مطلق اند و همانند آنچه که در بحرین می گذرد، در ایران اسلامی ملاحظه می شد، امروز چه نوع نگاه جهانی را از منظر دوربین های رسانه ای و قلم های بنگاههای خبری علیه ایران طراحی و تلخ ترین قضاوت ها و سنگین ترین جوها را به ایران اسلامی تحمیل می کردند؟!

اگر ایران با جریان تابلودار تروریسم بین المللی یعنی طالبان افغانستان مشابه آنچه که نظام سلطه جهانی با آنها رفتار کرد و در قطر به آنها نمایندگی داد و با آنها به میز مذاکره نشست، تنها و تنها یک سلام و احوالپرسی می کرد، امروز ما مورد اصابت چه تیرهای زهزآگینی از سوی رسانه ها و سازمان ها و مقامات و ناظران سیاسی وابسته به استکبار جهانی و یا هم دیدگاه با آنها قرار می گرفتیم؟!

اگر ما به القاعده با آن همه سابقه تروریستی اجازه دخالت در سوریه را می دادیم، اگر ما همانند ترکیه و البته با مجوز استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی و به هر بهانه ای درایجاد آشوب ها و مبارزه مسلحانه علیه رژیم قانونی سوریه دخالت نظامی و مالی و سیاسی و غیره می کردیم، امروز شاهد چه برخوردهایی از سوی نظام سلطه علیه ایران اسلامی بوده ایم؟!

اگر القاعده و اعضای آن همانند نسبتی که با مقامات سعودی دارند، به مفامات ایران اسلامی نسبت داشتند و یا بجای زبان عربی به زبان فارسی صحبت می کردند، امروز نسبت سنجی نظام سلطه تا چه اندازه ما را متهم به ارتباط و همکاری با این جریان می نمود؟!

اگر سازمان منافقین با آن همه پیشینه علنی و رسمی تروریستی، منتسب به نظام ما بود، برخورد نظام سلطه با آنها چگونه بود و امروز که آنها به معاندت و کینه ورزی علیه ایران اسلامی اشتهار دارند، استکبار با چه توجیهی از آنها حمایت همه جانبه کرده و در مقابل، حرب الله لبنان را که در کنار مردم از کشور خود دفاع می کند، تروریست می خواند؟!

اگر ایران اسلامی همانند بهانه ها و توجیهات فرانسوی ها در کشوری شبیه مالی و به بهانه تعقیب مخالفان و تروریستها و غیره دخالت نظامی می کرد، وضعیت سیاسی امروز ما در دنیا چگونه بود و این رسانه های وابسته و یا حتی سازمانهای مدعی بیطرفی و بین المللی با ما چه می کردند؟!

اگر می توانستند تنها و تنها یکی از جنایت های حقوق بشری رژیم اشغالگر قدس در سرکوب صاحبان سرزمین فلسطین اشغالی و یا کشورهای همسایه ای مثل لبنان و سوریه را به ایران اسلامی نسبت دهند، به نظر شما امروز ما در کدام ورطه تاریک دنیای سیاست و در کدام گوانتاموی استکبار جهانی آب خنک خورده و محبوس و مهجور بودیم؟!

اگر ما یعنی جمهوری اسلامی ایران به هر بهانه ای تجاوز به عراق و افغانستان و یا کمی پیشتر از آنها تجاوز به سومالی و گرانادا و پاناما و دیگر کشورهای قربانی را در پیشینه عملکردی نظامی خود داشت، امروز شاهد نصب کدامین تابلوی نقض حقوق بشری و یا جنایتکار جنگی در پیشانی کشورمان بوده است؟!

اگر نمونه کوچکی از نسل کشی و جنایتهای فوق تصوری را که صربها در صربستان و بوسنی و هرزگوین و کوزوو و مونته نگرو و دیگر مناطق یوگسلاوی سابق علیه مسلمانان بی پناه و بی سلاح انجام داده اند، توسط مسلمانان انجام می گرفت، امروز جایگاه مسلمانان در دنیا کجا بود؟!

اگر بیرحمانه ترین کشتار انسانها و نسل کشی که از مدتها قبل تا امروز توسط بومیان بودائی و برهمایی برمه علیه مسلمانان انجام می گیرد، شمه کوچکی از آن توسط مسلمانان علیه دیگر ادیان و یا حتی خرافه پرستان بومی انجام می پذیرفت، آیا نظام رسانه ای و دیپلماسی دنیا همین گونه سکوت می کرد و در غیرانسانی ترین شرایط، شاهدی بیطرف بود؟!

اگر ما هم علیرغم همه نجابتها و متابعت از قوانین بین المللی، همانند رژیم جنایتکار و هنجارشکن اشغالگر قدس، خود را به بمب و کلاهک های هسته ای مجهز می کردیم، برخورد متفاوت متناقض استکبار جهانی با ما تا چه اندازه فاحش بود و وضعیت نظام ما چگونه بود؟!

اگر بجای کشتار دسته جمعی و تروریستی شیعیان توسط سلفی ها و تکفیری های منتسب به اهل سنت، شیعیان تندرو مشابه همین اقدام را علیه اهل سنت انجام می دادند، جهت گیری تبلیغی و تهاجمی رسانه های جهانی و سازمانهای بین المللی علیه شیعیان چگونه بود و اقدام عملی آنها برای جلوگیری از این روند تروزیستی تا چه اندازه با عملکرد امروز آنها متفاوت بود؟!

اگر مشابه بمبارانهای هوایی در پاکستان و یا جاسوسی هایی که استکبار جهانی با هواپیماهای بدون سرنشین در کشورهای مختلف دنیا و در کشورهای اسلامی منطقه از جمله ایران اسلامی انجام می دهد، از سوی کشور ما نسبت به آنها انجام می پذیرفت، ما در معرض چه نوع تهاجمات رسانه ای و دیپلماسی قرار می گرفتیم؟!

البته سریال این اگرها را به راحتی می توان استمرار بخشید، ولی گمان می رود که مجال مقاله بیش از این اجازه نمی دهد و ما هم به منظور اصلی خود رسیده ایم که دنیای سیاست امروز، دنیای یک شهر و دو نرخ و یک بام و دو هواست که علیرغم یکی بودن آسمانها، برای بعضی ها آفتابی و برای بعضی ها ابری است!

این یادداشت به این خاطر تبیین شد تا یکبار دیگر به اقشار تاثیرپذیر از رسانه های نظام سلطه در کشورمان تفهیم شود که باور اشک تمساح این رسانه ها در خصوص ریزترین مسائل کشورمان، مصداق واضح و بارز بی بصیرتی است که ما نتوانیم حقیقت محض را در پشت غبارهای فتنه ای که بپا می کنند، تشخیص داده و منفعت جوئی آنها را درک نکنیم و بی جهت گمان بریم که آنها حقیقت گوئی می کنند، در حالیکه نظام سلطه حتی در صورت حقیقت گوئی نیز اراده های باطل دارد!

آنچه که این روزها در مصر جریان دارد، جدای از آنکه محمد مرسی و اخوان المسلمین چگونه عمل کرده اند و یا رابطه آنها با جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای اسلامی تا چه اندازه متاثر از ناسیونالیسم عرب و تا چه اندازه منبعث از تفکر دینی و یا تا چه اندازه وابسته به سایر دیدگاهها بوده، کودتایی علیه دمکراسی و سند زنده دمکراسی ستیزی نظام سلطه جهانی است که مدعی مهد و مدافع دمکراسی اند و هیچکس تردید ندارد که کودتای نظامیان مصری، نه تنها مرسی، بلکه نظام دمکراسی جهانی را از قدرت خلع کرد و نشان داد که دمکراسی، بزک چهره حکومتهای نظامی مستقر در غالب کشورهای غربی از جمله امریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان است!

یادمان نرود که نظام سلطه جهانی، کسی را برنتافت که به آنها نزدیک و متمایل بود و خیلی خلق و خوی انقلابی نداشت و آنچنان هم منافع آنها را تهدید نکرد و حتی با مبارک و بازماندگان حکومت سابق مدارا می کرد و با ایران اسلامی هم میانه چندان مطلوبی نداشت و کلاً با بیداری اسلامی هم آنچنان که باید و شاید همراهی نکرد و با همه این اما و اگرها، باز هم شاهد این اتفاق در مصر بودیم تا یکبار دیگر  و در آئینه عبرت مصر ثابت شود که بدبینی ما به استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی، ناشی از توهم توطئه بینی در مانیست، بلکه متاثر از درک درست ماهیت جهانخواری نظام سلطه جهانی است!

اما نکته مهمی که ذکرش را در اینجا لازم می دانم این است که با کنار گذاشتن مرسی ها، هرگز نمی توان نهضت بیداری اسلامی را در مصر و سایر کشورهای اسلامی متوقف و یا مصادره کرد و اگر چه همواره محتمل است که دستاوردهای یک نهضت را به سرقت ببرند، اما تنها چیزی که در یک جامعه هرگز به سرقت نمی رود، اعتقادات نهضت آفرین و دستاوردبخشی است که مردم دارند و مطمئناً همین اعتقادات باز هم به استمرار بیداری اسلامی منجر شده و انقلاب اسلامی، کودتاگران مزدور را هم به پادگان ها باز خواهد فرستاد و باز هم خنده از لبان نحس امریکا و اسرائیل بازپس خواهد گرفت!

در پایان تاکید می شود که انعطاف ملتها و دولتهای اسلامی نسبت به سیاستها و وعده و وعیدهای نظام سلطه، شبیه پناه بردن میش ها به آغوش گرگ هاست که قطع یقین، مرگ ناگهانی یا تدریجی، سرنوشت محتوم آنهاست و این درسی برای جریانات سیاسی داخل کشور ما نیز هست که حتی موافقت ضمنی رهبری معظم انقلاب با انجام مذاکره، چیزی از بدبینی معظم له و دلسوزان نظام نسبت به استکبار جهانی نمی کاهد، فلذا باید با بصیرت سیاسی و انقلابی کافی، معرفت دیپلماسی و مهارت تجربی به این مصاف های نرم پرداخت.

دیدگاه شما

وضع هوای فامنین
عکس ماهواره ای شهرستان فامنین
قیمت روز طلا، سکه و ارز در بازار
پایگاه اطلاع رسانی تامین اجتماعی
فرمانداری فامنین
شهرداری فامنین
کانال تلگرامی آوای فامنین
بازی قیام مختار