ديروز و در ميان كوچههاي مدينه و در سايه اسلام، انسانهاي بزرگي چون مولا علي (ع) و سلمان به عنوان ياران حقيقي پيامبر(ص) منادي آزادگي و جوانمردي براي جامعه آن روز بودند. اما در همان كوچهها و با فاصلهاي اندك آقازادهگاني چون عمرسعد و عبيدا... زندگي ميكردند كه از خانههايشان بوي تقوا و اخلاص به مشام نميرسيد بلكه طعامهاي لذيذ، لقمههاي حرام و اشرافيت پادشاهي آيندهاي خطرناك را براي اسلام رقم ميزد.
امثال عمرسعدها، يزيدبن معاويهها و عبيدا...بن زيادها كم كم بزرگ شدند و به فكر رانتخواري و قدرتطلبي افتادند، لقمههاي حرام تأثير خود را گذاشت و انسانهايي را به جامعه آن روز تحويل داد كه با سوء استفاده از نام اسلام، به عمارتها و كاخهاي پادشاهي رسيدند و به نام پيامبر(ص) و اسلام هر عمل زشتي را توجيه ميكردند. جامعه پس از پيامبر روز به روز آشفتهتر و وضعيت خطرناكتري پيدا ميكرد، اعراب هوسباز و فرصتطلب به فكر رسيدن به ثروت و قدرت از هر عمل زشتي كوتاهي نكردند و از راه و رسم پيامبر چيزي باقي نگذاشتند و همين نسل كه سالهاي زيادي از سيره نبوي دور بودند، تنها در چهار سال حكومت علوي طعم تلخ عدالت را چشيدند. اما همين لقمههاي حرام سبب شد كه در برابر علي (ع) و حكومت اسلامي به پا خيزند، توطئه كنند و به طمع قدرت و ثروت، بزرگترين خيانتها را در برابر فرزندان رسول خدا (ص) مرتكب شوند و فرق عدالت را در محراب عبادت بشكافند. و همين باعث شد كه سه نفر از مهمترين رانتخواران و آقازادهگان آن روز فجيعترين صحنهها را خلق كنند و مسلمانان جهان را تا امروز عزادار كنند. براي نمونه به سوابق و عملكرد يكي از اين آقازادهگان اشاره ميكنيم تا براي نسل امروز هم عبرتي باشد:
عمر سعد كه بود؟!
عمر پسر سعدبن ابيوقاص از سرداران سپاه اسلام است، پدرش از صحابي پيامبر(ص) بود كه در دوران خليفه دوم مسؤوليت سپاه اسلام براي حمله به ايران و فتح قادسيه را بر عهده داشت، عمر با ثروت اندوزي پدرش در دوران فتح ايران تبديل به يك اشراف زاده شد و زندگياش غرق در نعمت و آسايش بود، او پيش از واقعه عاشورا، از سوي يزيد حكم صدارت او بر استان ري امضا شد و با نامه ابنزياد به كربلا آمد تا جلو حسينبن علي (ع) را بگيرد و اين كار را شرط صدارت و حاكميت او بر ري انجام داد، او فجيعترين حادثه را براي رسيدن به حكومت مرتكب شد و به دستور او بر جنازه حسينبن علي (ع) اسب تاختند و اهل بيت(ع) را به اسارت بردند، هر چند او به خواسته زشتش نرسيد و سرانجام توسط مختار در بصره گردنش زده شد. آري اين سرانجام آقازادهگان فاسدي است كه با سوءاستفاده از بيتالمال، بزرگترين خيانتها و نيرنگها را مرتكب شدند و هيچگاه به راه راست هدايت نميشوند. همانطور كه امام حسين (ع) در جواب خواهرش امهاني كه علت خوي زشت مردم زمانه خود را ميپرسد، لقمههاي حرام چند سال را نتيجه اين سركشها و انحراف ميداند. راستي اگر جلو فساد اقتصادي و رانتخواري بعضي آقازادهگان (اعم ازچپ ياراست، محافظه کاريا اصلاح طلب و..) امروز در جامعه گرفته نشود برخي از اينها جامعه اسلامي را به چه سمتي ميبرند؟!؟!
هر روز عاشوراست و هر مكان كربلاست و در هر جايي كه هستيم حسيني باشيم و زينبگونه مدافع حق باشيم، باور كنيم كه امروز هم حق و باطل وجود دارد و به گفته شهيد آويني(ره) هنوز نماز ظهر عاشورا به پايان خودش نرسيده است، پس رسالت سنگيني براي همه نسلهاي امروز و فردا وجود دارد كه بايد به خوبي به تكليف عمل كنيم و در برابر انجام رسالت، كوتاهي نكنيم. امروز هم در جامعه ما عمرسعدهايي وجود دارد كه براي ملك ري دست به هر اقدام غير انساني ميزنند، از تخريب و تهمت تا معاملات پشت پرده و... انجام ميدهند و عدالت را قرباني كردهاند، در صورتي كه در خطبه عاشورا چندين بار از عدالت سخن به ميان ميآيد و نتيجه ميگيريم در فلسفه عاشورا، عدالتخواهي از جايگاه بالايي برخوردار است، چه فايده دارد ما به زبان بگوييم و كاش در كربلا بوديم اما در منصب مديريتي كه قرار گرفتيم فقرا و محرومان را فراموش بكنيم و...، واقعيت اين است كه اگر زيارت عاشورا ميخوانيم؛ نبايد نماز صبحمان قضا شود، اگر براي حسين سياهپوش ميشويم، در برابر فريبها و دوروييها سكوت نكنيم، اگر براي حسين(ع) سينه ميزنيم، نسبت به فقر و محروميت ديگر مسلمانان بيتفاوت نباشيم...(ا...م عجل لوليك الفرج)
دیدگاه شما